نروژ نهمین اسلامیترین کشور جهان است !
از نظر برخی از پیشروترین متخصصین اسلامی؛ نروژ خیلی بیشتر اسلامی است تا عربستان سعودی و ایران!
به گزارش «محبت نیوز» به نقل از رادیو کوچه، کانال تلویزیونی انآرکی NRK در استان «هوردالاند» واقع در جنوب غربی نروژ در وبسایت خود مطلبی تحقیقی منتشر کرده که توسط دو تن از روزنامهنگاران این کانال «پـِر کریستیان ماگنوس» و «رونه ویکتوریا اِنگن» و یک پژوهشگر به نام «ریاض بابو» تهیه و تنطیم شده است.
در این مطلب آمده؛ یک گروه پژوهشی ۲۰۸ کشور را از نظر ارزشهای اسلامی با یکدیگر مقایسه کرده و معتقدند کشورهای اسلامی در جاهایی بسیار پایین در این لیست قرار دارند. عربستان سعودی در جای ۹۱، ایران در مقام ۱۳۹ و پاکستان با رتبه ۱۴۵ در این لیست مشخص شده اند. در این لیست نروژ در میان ده کشور نخستی است که ارزشهای اسلامی را در حکومتداری رعایت میکند.
پروفسور ایرانی حسن عسکری لیدر گروه پژوهشی یاد شده از دانشگان جرج واشینگتن در آمریکا ضمن ارایه لیست به تیم تهیه کننده مطلب گفته است که کشورهای مسلمان از اسلام پیروی نمیکنند و ارزشهای پایهای در اسلام قانون شریعت و یا حکومت اسلامی نیستند.
گروه پژوهشی برای یافتن پیام دستورهای اسلامی، قرآن را مطالعه کرده و دیگر متنهای اسلامی را نیز از نظر گذرانده است. پروفسور عسکری در ادامه میگوید؛ ما جدولی از مهمترین ارزشهای اسلامی تهیه کردیم و بررسی کردیم تا چه حد این ارزشها در کشورها مراعات میشوند. چیزی که انسان به یک نگاه متوجه میشود ایناست که متاسقانه کشورهای مسلمان به آنچه مطابق اسلام باید انجام میدادند عمل نکردند. وقتی ما متنها را مطالعه کردیم دریافتیم که یک تشکیلان خوبِ رهبری مهم و مرکز توجه اسلام است.
وی اضافه میکند؛ بر اساس توصیههای اسلامی، یک کشور باید موسسههایی با عملکرد خوب داشته باشد.
رهبران باید همان قانونی را رعایت کنند که توده مردم. جامعه باید بر پایه آزادی سیاسی و اقتصادی اداره شود و سازمانبندی اجتماعی باید رشد اقتصادی بههمرا داشته باشد. بدین معنی که فساد و فقر در جامعه با اسلام ناسازگار است و منابع کشور باید به نفع کلیه شهروندان باشد و با شهروندان یکسان برخورد شود. بر اساس قرآن، سرکوب شهروندان ممنوع است. در واقع مسلمانان خود را موظف به مقاومت در برابر ظلم و ستم میدانند. با توجه به این مبانی، بسیاری از کشورهای اسلامی در واقع توسط آرمان اسلامی اداره نمیشوند.
منابع نفتی
پژوهشگر حسین عسگری انگشت روی منابع نفتی میگذارد که موضوعی مشترک میان نروژ و یک سری از کشورهای مسلمان در خاورمیانه است. وی میگوید؛ اگر قرار بود تنها به مدیریت نفت نگاه کنیم، من نروژ را در بالای لیست و بالای اسلامیترین کشورها قرار میدادم.
نگارنده این مطلب سه سال پیش مقاله بلندی با عنوان «مقایسه دو کشور نفتخیز ایران و نروژ» نوشتم که در تاریخ ششم اردیبهست ۹۰ در رادیو کوچه منتشر شد. من در آن مقاله از سازمانهای گوناگون اداری و جنبههای اجتماعیی این دو کشور مقایسهای عینی ارایه کردم، و اگر تفسیر گروه پژوهشی یاد شده از اسلام را بپذیریم، با پیشرفتهای چشمگیری که نروژ در شصت سال اخیر پس از یافتن نفت در اپن سرزمین به دست آورده، گروه پژوهشگر نتیجهگیری درستی کرده است.
اما اولین کشور اسلامی از بالای لیست مالزی است که در مقام ۳۳ جای گرفته. بنابراین چالش اصلی برداشتهای ناهمگون و تفسیرهای متفاوت و گاه متضاد با یکدیگر است که از دستورهای اسلامی استخراج میشود.
چرا هیچکدام از اکتشافها در کشورهای مسلمان به وقوع نپیوسته؟
برداشتی که داعش یا دولت خودخوانده خلافت اسلامی از اسلام دارد، تفسیر عقبافتادهایست که با تعصبات فردی و تحجراندیشی همراه است و ربطی به زمان حاضر ندارد. شاید یکی از دلایل پدیدآمدن گروههای تندرو اسلامی این باشد که الله در قرآن هم مهربان است هم جبار. شاید. اما ناآگاهی و جداماندهگی از چرخه تمدن و دنیای اطراف، دو دلیل مهم این گونه گرایشهاست که کشورهای اروپایی را نیز درگیر آن کرده است. تنها از نروژ شصت نفر برای پیکار در جبهه داعش به سوریه رفته بودند که چهل تن از آنها اکنون بازگشتهاند و دولت هنوز نمیداند با این افراد چهگونه رفتار شود. در برخی کشورها بحث بر سر پسگرفتن شهروندی از این اشخاص است در حالیکه این نظر مخالفینی هم دارد.
در لیست گروه پژوهشی یادشده، مقامهای اول تا دهم این لیست به ترتیب متعلق است به؛ ایرلند، دانمارک، لوکزامبورگ، سوئد، انگلستان، نیوزیلند، سنگاپور در مقام هفتم، فنلاند هشتم، نروژ نهم و بلژیک در ردیف دهم. اندونزی با ۶۱ % مسلمان و دین رسمی اسلام در جایگاه ۱۰۴ این لیست قرار دارد در حالیکه کشور غیر مسلمان همسایه آن سنگاپور با ۱۵ % مسلمان مقام هفتم را دریافت کرده است.
مردم کشورهای مسلمان باید از خود بپرسند چرا آنها از نظر فنآوری و پیشرفت دانش نسبت به کشورهای اروپایی به مراتب عقبماندهتر هستند. اگر آنگونه که ادعا میشود تمام علوم در قرآن آمده و اسلام برای کلیه امور زندگی مادی پاسخ دارد، پس چرا تلفن، کامپیوتر، فضاپیما و صدها فنآوری دیگر که هر روزه مورد مصرف مردم کشورهای مسلمان قرار میگیرد در کشورهای صنعتی غربی تولید میشود و نه در کشورهای مسلمان؟ چرا هیچکدام از اکتشافها مانند ماشین بخار، نیروی برق و انرژی خورشیدی در کشورهای مسلمان بهقوع نپیوسته است؟ و چرا در بیشتر کشورهای مسلمان اگر جنگ نباشد دستکم سرکوب وجود دارد. نه اینکه در کشورهای مسیحی اصلن سرکوب یافت نشود، روسیه نمونهترین کشور مسیحی از آن میان است و در ایرلند نیز جدال میان کاتولیکها و پروتستانها که سالها ادامه داشته و هنوز تشنج در آن مشاهده میشود جان انسانهای زیادی را گرفته است.
انقلاب رسانهای
اگر در نظر بگیریم اسلام ۶۰۰ سال پس از مسیحیت پدید آمد و کشورهای مسیحی اروپایی هجده – نوزده قرن پس از پیدایش مسیحیت موفق شدند دست کلیسا را از دخالت در سیاست و امور مردم کوتاه کنند و به نظامهای قانونمند دست یابند، به این باور خواهیم رسید که برای رسیدن به یک جامعه قانونمند در کشورهای مسلمان راه درازی در پیش است. مردم این کشورها باید به این باور برسند در دنیای امروز و سویی که آن دارد، راهی جز همزیستی مسالمتآمیز وجود ندارد. زیرا با مشارکت، بهتر میتوان زندگی کرد و آینده صلحآمیزتری در انتظار فرزندان نوع بشر خواهد بود. در غیر این صورت آنقدر قومها و پیروان مذهبهای ناهمگون یکدیگر را میکشند تا نسل هم را براندازند.
انقلاب صنعتی اروپا را متحول کرد و ا نقلاب رسانهای خاورمیانه و شمال آفریقا را تکان خواهد داد. کما اینکه نخستین تکانها را در سرنگونی دیکتاتورها شاهد بودیم. این عامل، لازم ولی کافی نبود. وقتی دیکتاتور سرنگون میشود، قدرتطلبی از راه تسلط بر دیگران باید از میان برود و درجه تحمل دیگران در افراد جامعه بالا رود و دارندهگان عقیدههای گوناگون بتوانند بر سر یک میز بنشینند و در آسایش بر سر اختلاف نطرها گفتگو و راه چاره بیابند. و نهایتن به این باور برسند که تمامی حقیقت نزد هیچکس نیست.
انقلاب صنعتی که در صده هجده از انگلستان شروع شد و در قرن نوزدهم به بقیه اروپا گسترش پیدا کرد و سپس به سرزمین آمریکا راه یافت، همراه با پیشرفتهای شگرفی که در زمینههای پزشکی، فنی و فضایی بهوجود آمد، رنگ مذهب و دستورهای کلیسا را از بطن جامعه زدود و گرایشهای قومی و گروهی به پس رانده شدند و در نتیجه اداره امور در کشورداری به اهل سیاست و در بحث دین به نظر فردی سپرده شد. اینکه آیا بهترین نوع کشورداری میتواند توسط تکنوکراتها و یا فنسالاران رهبری شود، بحثی است که امروزه در بعضی جوامع مورد بحث قرار میگیرد و طرح تازه تشکیل دولت فلسطین توسط تکنوکراتها از این جمله است.
تفتیش عقاید
در هر سه کشور ایران، عربستان سعودی و پاکستان که اسلام ریشههای عمیق اجتماعی و دخالتهای بیحد سیاسی دارد، در لیست گروه پژوهشی در ردیفهای پایینتر جا گرفتهاند. بهویژه ایران، امروزه از نطر دخالت دین در سرنوشت مردم در دوره دادگاههای تفتیش عقاید سه صده پیش بهسر میبرد. تفاوت شاید در این باشد که در آن زمان تلویزیون وجود نداشت تا اعترافهای گالیله را نشان دهند و ویدئوی آنرا در یوتوپ به اشتزاک بگذارند. وگرنه شیوه همان است؛ اعتراف به دروغ.
گالیله حدود یک صده پس از پیدایش اسلام میزیست و یکی از پایهگذاران تحول علمی و گذار به دوران دانش نوین در ایتالیا بود. وی با پذیرفتن نظریه کوپرنیک مبنی بر عدم مرکزیت زمین در عالم، در مقابل کلیسا قرار گرفت که منجر به محاکمه وی در دادگاه تفتیش عقاید شد و مدتها در حبس خانهگی بهسر برد. البته آنگونه که گزارش شده آن «خانه» یک باغ بزرگ و مجلل بوده و بدین ترتیب حتمن به مراتب از محل نگهداری میرحسن موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد دلبازتر بوده است.
جدایی دین از حکومت
بهنطر میسد سه دههونیم پس از انقلاب اسلامی در ایران، اکثریتی به لزوم جدایی دین از حکومت رسیده باشند، با اینحال متلاشی کردن این دستگاه عریص و طویل امنیتی که توسط روحانیت و شرکا در ایران برپا شده، با توجه به نیروهایی که هنوز تصور میکنند بتوانند یک چهره انسانیتر از این رژیم به دست بدهند، خواست مردم به عمل نگراییده است. بهعلاوه؛ آن چندین میلیونی – شاید ده تا پانزده میلیون – که یا منافعشان در ادامه این حکومت است، یا کارگزاران آن هستند و یا از نطر امرار معاش و یا عقیدتی وابسته این دستگاه هستند، از سویی نقش پشتیبان حکومت را بازی میکنند و از سوی دیگر ترمزی در مقابل خواستهای عمومی بهحساب میآیند. شرکتکنندهگان در نمازهای جمعه و راهپیماییهای تاکتیکی بخشی از این چندین میلیون هستند.
نباید نادیده گرفت که بیشماری از شرکتکنندهها در مراسم عزاداری و هیئتهای مذهبی گرچه مستقیمن از نظر عقیدتی گیرِ دستگاه حکومتی نیستند، اما شرکت در این گونه مراسم در رونق آن کمک میکند که این خود به نقع سیاستهای دستگاه حکومتی تمام میشود.
مرم کشورهای عربی که در جریان بهار عرب دست دیکتاتورها را از قدرت کوتاه کردند، نتوانستند قانونمندی و حقوق انسانی را جایگزین دیکتاتور کنند و از این رو گرفتار کشمکشهای شدید قومی و مذهبی شدند. اما مصریها از آن میان که همواره سرنوشت مردم ایران پس از انقلاب اسلامی را در نطر داشتند، خطر یک حکومت واپسگرای اسلامی را از سر گذراندند.
- By mohabatnews.com
- 1393/06/17