خشم مسلمانان از کتاب ی که آن را نخوانده اند !

.در پاکستان، هند، عربستان، انگلستان و ایران و بسیاری دیگر از کشورهای اسلامی مردم به خیابان‌ها ریختند، پرچم کشورها و کتابفروشی ها را به آتش کشیدند و مرگ نویسنده را فریاد زدند بی آنکه آن را خوانده باشند

به گزارش « محبت نیوز» به نقل از شهرزاد، سلمان رشدی در خاطرات خود می گوید: « فکر می کنم برای یک نویسنده بدتر از این نمی شود تصور کرد که ابتدا اثرش به دریافت جایزه مفتخر گردد و بعد به آتش کشیده شود. من عمیقن شوکه شده بودم.»

اخیرن به دنبال انتشار فیلم 'معصومیت مسلمانان' در شبکه یوتیوب و موج تظاهرات های سازماندهی شده گروه های اسلامی علیه آن، جمهوری اسلامی جایزه قتل سلمان رشدی را نیم میلیون دلار افزایش داد و به 3 میلیون و 300 هزار دلار رساند. همین امر انگیزه ای شد برای مرور فتوای یک قتل و پی آمدهای آن که در زیر می خوانید:

در 14 فوریه 1989 (25 بهمن 1367) روح الله خمینی فتوای قتل سلمان رشدی، نویسنده هندی‌تبار انگلیسی، را به خاطر نوشتن رمان 'آیه‌های شیطانی' صادر کرد. او این اثر را 'علیه اسلام، پیامبر و قرآن' خواند و از مسلمانان جهان خواست تا به سزای این 'عمل توهین‌آمیز' نویسنده را به قتل برسانند.

.در پی فرمان قتل، سلمان رشدی با نام ' یوزف آنتوان'، تحتِ نظر پلیس انگلیس، به زندگی مخفی روی آورد. با استفاده از همین نام او خاطرات نه سال زندگی مخفی خویش را نگاشته است. کتاب ' یوزف آنتوان' در ده فصل و 720 صفحه، هجدهم سپتامبر سال جاری هم‌زمان در انگلیس، به بیست زبان جهان در 27 کشور منتشر شد. پس از آیه‌های شیطانی چندین رمان از او منتشر شده بود، ولی هیچ‌کدام با خاطرات نه سال زندگی مخفی‌اش ربطی نداشتند. در این اثر که کوشش شده، شکل رمان به خود بگیرد، نه از 'من' شخصی، بل‌که ضمیر 'او' استفاده می شود. با این‌همه 'تاریخ زندگی یک شخص' است که از او فراتر رفته و بعدی جهانی یافته است. تاریخ زندگی یک نویسنده و هم‌چنین یک اثر است که با رویدادهای جهان در پیوند قرار می گیرد. تاریخ زندگی کسی که پس از فتوا، 'زندگی تازه‌ای برایش آغاز می شود.' او توصیه‌های دوستانی را جدی می گیرد که می گفتند؛ باید مواظب بود. خمینی حکومتی را رهبری می کند که شهروندان دیگر کشورها را نیز بی‌توجه به حقوق شهروندی آنان، به نام 'دشمن'، می کشد.

آیه‌های شیطانی در 1988 منتشر شد و در همین سال جایزه 'بهترین کتاب سال بریتانیا' را کسب نمود. سلمان رشدی پیش از آن با دو رمان 'بچه‌های نیمه‌شب' و 'شرم' شهرتی جهانی یافته بود. این آثار به فارسی نیز ترجمه و منتشر شده بودند و از آن میان 'بچه‌های نیمه‌شب' به عنوان بهترین رمان ترجمه، مورد تمجید نهادهای دولتی ایران قرار گرفت و جایزه سال را به خود اختصاص داد.

آیه‌های شیطانی داستان دو هندی است که از یک حادثه ترور جان سالم بدر برده و سر از انگلستان در می آورند. رمان به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده و تراژدی و کمدی در آن به‌هم آمیخته شده است. این اثر داستان زندگی مردمی است که در آرزوی دنیای بهتر، از کشور خویش می گریزند، مردمی که نه توان فرارویی به انسانی مدرن را دارند و نه می خواهند در دنیای سنت زندگی کنند. برای دست یافتن به هویتی تازه زندگی سراسر ماجرایی را در بریتانیا از سر می گذرانند. آیات شیطانی کوشیده است تا به همین ماجراها بپردازد، ماجراهایی که با استوره و تاریخ درهم آمیخته، واقعیت و خیال را به‌هم گره زده تا از میان صدها داستان و روایت کوچک، زندگی انسان مهاجر را در رمانی نشان دهد. 'آیات شیطانی' که نام اثر را نیز بر خود دارد، با تکیه بر روایتی تاریخی، یکی از همین داستان‌هاست. در واقع؛ 'آیات شیطانی' آیه‌هایی هستند که به روایتی از قرآن حذف شده‌اند. این آیات را پیامبر نه از سوی خدا، بل‌که از شیطان دریافت داشته بود. با آگاهی از موضوع، خود اعلام می دارد که منبع وحی آن‌ها الهی نبوده و شیطان وی را فریفته است.

در 'آیه‌های شیطانی' گوشه‌هایی از زندگی پیامبر و یا نشان‌هایی از آن را نیز می توان بازیافت. برای نمونه در شهر خیالی 'جاهلیه' دوازده روسپی که ساکن 'خانه عشق' هستند، هر یک نام یکی از همسران پیامبر را بر خود دارد. در 'آیه‌های شیطانی' اما امامی شیاد و خونریز نیز وجود دارد که از یک‌سو مُدام دعا و نیایش به درگاه خدا می کند و از سوی دیگر جوانان را فوج فوج به جبهه‌های جنگ می فرستد تا در راه خدا شهید شوند و به بهشت بروند. سیمای این شخصیت یادآور روح الله خمینی است و تبلیغات جنگ‌طلبانه او در جنگ با عراق.

همین چند مورد جنبی رمان بود که موجب خشم مسلمانان را فراهم آورد و از یک اثر ادبی که بر تخیل استوار است، کتابی جنجالی ساخت. با این‌همه جمهوری اسلامی پشت همین اثر سنگر گرفت تا با 'فتوا'، ماجرای 'جام زهر' را پشت سر بگذارد و از ننگِ 'راه کربلا' در تهران سر بلند کند.

سلمان رشدی که خود را مهاجر از یک فرهنگ به فرهنگی دیگر می داند، در هند زاده شده، سپس با خانواده به پاکستان رفته و پس از آن در چهارده سالگی راهی انگلستان شده است. او در آثار خویش از فرهنگ همین مناطق بهره می برد.

آیه‌های شیطانی خشم توده مسلمانانی را برانگیخت که آن را نخوانده بودند. در پاکستان، هند، عربستان، انگلستان و ایران و بسیاری دیگر از کشورهای اسلامی مردم به خیابان‌ها ریختند، کتاب را به آتش کشیدند و مرگ نویسنده را فریاد زدند. او در خاطرات خود می گوید: 'فکر می کنم برای یک نویسنده بدتر از این نمی شود تصور کرد که ابتدا اثرش به دریافت جایزه مفتخر گردد و بعد به آتش کشیده شود. من عمیقن شوکه شده بودم.' او این جمله هانریش هاینه را به یاد می آورد: 'آن‌جا که کتاب‌ها به آتش کشیده شوند، سرانجام انسان‌ها را به آتش می کشند.' و جالب این‌که کتابِ مورد نظر هاینه قرآن بوده است.

با فتوای خمینی سلمان رشدی به شخصی بدل شد که می بایست به قتل برسد. سه میلیون دلار جایزه به آن‌کسی تعلق می گرفت که او را بکشد. دولت‌ها، سازمان‌های فرهنگی و ادبی، نویسندگان و روشنفکران جهان، از جمله ایرانیان تبعیدی، به اعتراض برخاستند. مترجم ژاپنی اثر کشته شد. در بسیاری از کشورها، ناشران در اعتراض به فتوا، این اثر را به اشتراک منتشر کردند. او در باره این سال‌ها می گوید: 'وقتی علیه من فتوا صادر شد، کسی در غرب نفهمید که این به چه معناست و به کجا خواهد انجامید. از آن‌چه بر سر من آمد، در رابطه با شرق و غرب معلوم شد که اسلام چه اندازه رادیکالیزه شده و چگونه از ترور به عنوان یک اسلحه تبلیغاتی استفاده می شود. تنها بعد از یازده سپتامبر 2011 بود که حقایق روشن‌تر شد.' او روایت می کند که روزی در لندن، نشسته در ماشینی ضدگلوله، به تظاهرکنندگانی در خیابان برخورد که مرگ او را فریاد می زدند. 'ماشین یک‌دفعه راه پیش‌رفت نیافت، پلاکاردهایی را دیدم که مرگ بر رشدی بر آن‌ها نوشته شده و در هوا به اهتزاز درآمده بودند. خود را لای روزنامه‌ای مخفی کردم. سرانجام راهی برای خروج یافتیم. اگر کسی از آن میان مرا شناخته بود، دیگر همه‌چیز از کنترل خارج می شد.'

رشدی با نام ' یوزف آنتوان' مخفی شد. یوزف نام یوزف کنراد و آنتوان نام آنتوان چخوف است؛ دو نویسنده محبوب رشدی. ده سال او با همین نام از شهری به شهر دیگر و از خانه‌ای به خانه‌ای دیگر می رفت. مثل فیلم‌های پلیسی؛ 'من می بایست خودم مواظب مکان‌هایی باشم که از آن‌جا سر در آورده بودم. اگر دوستانم به یاری‌ام نمی شتافتند، همه‌چیز برایم سخت‌تر می شد.'

این‌که حاصل مخفی شدن به کجا انجامید، تهدید به مرگ چه پی‌آمدی در زندگی‌اش داشت و فرارها چه بر سرش آوردند، همه آن‌چیزهایی است که در این کتاب روایت شده. زندگی تلخ او در ترس میان پلیس‌ها با لحظاتی خنده‌آور بازگفته می شود که او از سر گذرانده است. 'یوزف آنتوان' گوشه‌ای از تاریخ کشور ما نیز هست. خواندن آن از این زاویه هم یادآور فصل‌هایی ننگین از حکومت جهل و خرافه بر ایران است. به این امید که مترجم همت کند و آن را به فارسی برگرداند.

  • By mohabatnews.com
  • 1391/07/14

گروه

تازه های گفتار نظر ها

هدف این است كه نقش روحانیت را درجامعه کمرنگ کنند

هدف این است كه نقش روحانیت را درجامعه کمرنگ کنند

برخی معتقدند هدف این است که با روحانیت مبارزه کنند و نقش روحانیت را کمرنگ کنند. برخی می‌گویند هدف این...

جدال بر سر "شهید" خواندن غیر مسلمانان در ترکیه

جدال بر سر شهید خواندن غیر مسلمانان در ترکیه

دولت ترکیه قصد دارد از این پس تمامی سربازانی را که کشته می‌شوند اعم از مسلمان و غیر مسلمان 'شهید' بداند...

۱۰۰ چهره برتر سال ۲۰۱۲ مجله تایمز و توهین مستقیم به احمدی نژاد

۱۰۰ چهره برتر سال ۲۰۱۲ مجله تایمز و توهین مستقیم به احمدی نژاد

آقای احمدی‌نژاد، رییس‌جمهور ایران، شاید مدت زیادی از ریاست شما و تخریب آبرو و حیثیت ایران و ایرانی باقی...

اهل‌سنت در کلان‌شهرها جرات اقامه نماز جماعت را ندارند

اهل‌سنت در کلان‌شهرها جرات اقامه نماز جماعت را ندارند

نامه‌های 'بی پاسخ' به رهبرمولوی عبدالحمید تاکنون بارها حکومت ایران را به 'جلوگیری از برگزاری نماز جماعت...