خامنهای ویرایشگر تاریخ انقلاب !
سخنرانی روز دوشنبه (ششم خرداد) آقای خامنهای در خصوص شناساندن تاریخ انقلاب به مردم توسط سپاه، در دانشگاه 'امام حسین' برگی تازه به کتاب تاریخ انقلاب اسلامی افزوده است و خواست رهبری به گونهای است که تمام برگههای این کتاب میباید با نگرشی تازه از نو نگاشته شود.
راه دیگر - بقلم مهدی ساوالان پور
« محبت نیوز» -- رهبر کنونی انقلاب سالیان سال است زیر سایه بنیانگذار جمهوری اسلامی قرار دارد و بارها با جمله 'دوران طلایی امام راحل' از زبان افرادی مواجه شده که همگی خود را سرسپرده وی اعلام میکنند.
سخنان خامنهای مبنی بر اینکه همه مردم به ویژه جوانان باید از تاریخ انقلاب آگاهی کامل داشته باشند و بیان این نکته که این امر یکی از وظایف اصلی سپاه است، نشانگر این مساله است که پروژه تحریف واقعیات انقلاب و حاکمیت وارد فاز تازهای شده و سپاه به عنوان بازوی همه کاره رهبر این پروژه را می باید رهبری و راهبری کند.
خامنهای با توجه به مقام و مرتبهای که در نظام جمهوری اسلامی پیدا کرده به دنبال تغییر تاریخ سیاسی ایران به سود خود است و این مهم را نه تنها در حرف بلکه باید در عمل ثابت کند و خود را تاریخ سازی بزرگتر خمینی معرفی نماید و در این راه قربانی کردن افرادی نظیر هاشمی رفسنجانی، که وی را شناسنامه انقلاب می خواندند، تنها بخش کوچکی از پروژه تاریخ سازی رهبر کنونی ایران را در بر میگیرد.
روزگاری 'فرانتس فانون' نویسندهٔ فرانسوی زبان اهل مارتینیک این سخن را بیان کرد که 'انقلاب ها فرزندان خود را می بلعند' و حقیقت این امر را امروزه میتوان در حیات سی و چند ساله نظام جمهوری اسلامی به عینه مشاهده کرد، افرادی نظیر آیت الله منتظری، اکبر هاشمی رفسنجانی، میر حسین موسوی، سید محمد خاتمی و ... همگی افرادی بودند که روزگاری پای آرمانهای نظام میایستادند ولی امروز به عنوان فرزندان ناخلف انقلاب از آنها نام برده میشود.
همگان نحوه به قدرت رسیدن خامنهای به وسیله هاشمی رفسنجانی را در خاطر دارند که وی به همراه سید احمد خمینی، چگونه با نقل قول از رهبر درگذشته، مبنی بر اینکه در جلسه سران قوا به امام خمینی گفتیم بعد از شما رهبری چی میشود که ایشان گفتند نگران نباشید، فرد مناسب هست، یکی همین آقای خامنهای، راه رسیدن خامنه ای را به تخت ولایت هموار کرد.
بر اساس قانون اساسی آن زمان و قبل از بازنگری، در دو اصل یکصد و هفتم و یکصد و نهم یکی از شرایط اصلی رهبری، مرجعیت بود که این بار نیز هاشمی به کمک یار آن هنگام خود آمد و با کمک اعضای مجلس خبرگان با برداشتن شرط مرجعیت آخرین مشکلات مربوط به رهبری خامنهای را برطرف کرد.
نداشتن شروط مرجعیت از سوی خامنهای در سالهای اولیه زمامداری وی همواره نقصانی در ولایت مطلقه فقیه ایجاد میکرد که وی را بر آن داشت هرچه زودتر برای خود اجتهادی هرچند به صورت غیر واقعی دست و پا کند که این امر موجب گردید علمای بزرگ حوزه علمیه در مقابل این مساله موضع گرفته و از آن زمان تا کنون این مرجعیت را به رسمیت نشناسند.
در مقابل نیز خامنهای خارج کردن حوزههای علمیه از شکل خود مختار و اداره مرجعیت به شکل دولتی و تحت اشراف حاکمیت را بهترین روش برای در اختیار گرفتن حوزه تشخیص داد و با استفاده از امکانات تبلیغاتی و رسانهای که به یمن حضور در مسند رهبری از آن برخوردار شده بود خود را فردی صالحتر، بهتر، و عالمتر از مراجع دیگر در حوزههای علمیه معرفی و عملا کاری را که هیچ حکومتی درطول تاریخ با حوزه های علمیه نتوانسته بود بکند را به سرمنزل مقصود رساند.
البته این امر تنها مختص به خامنهای نیست و در دورا ن خمینی هم حذف روحانیون و مراجع منتقد با شدت و حدت اجرا و راهبری میگردید و تنها با کشتن، ترور و حصر و زندان بیش از ۳۰ نفر از مراجع دینی و علمای اسلام از ۱۳۵۷ تاکنون، حاکمیت توانسته مرجعیت منتقد ولایت فقیه را عملن از صحنه خارج کند که در این زمینه میتوان به افرادی نظیر آیت الله علی صفایی؛ ایت الله سید کاظم شریعتمداری؛ آیت الله موسوی اردبیلی؛ آیت الله حسینعلی منتظری؛ آیت الله سید صادق روحانی و ... را نام برد.
این در حالی است که از زبان خامنهای این گونه نقل قول میشود که وی گفته است 'از وقتی من رهبر شدم نگران بودم که اگر کسی به من تظلم بکند چگونه رسیدگی کنم'.
حصر اندیشه و تفتیش عقاید درطول حیات حکومت به ظاهر اسلامی و اخراج وعدم بکارگیری شهروندان آنهم نه به دلیل عدم احراز تخصص، بلکه عدم احراز صلاحیت عقیدتی، بخشی از پروژه تاریخ سازی خامنهای است که به انجام میرسد و چه بسیار افرادی که از زیرتیغ هستههای گزینش توان عبور را نداشته و از کسب و شغل محروم شدند وقتی از مردم درخصوص مرجع تقلیدشان سئوال کرده و از آنها میخواهند التزام قلبی نه حتی صرفن عملی به ولایت فقیه داشته باشند.
در این راه خامنهای همراهان و مخالفینی دارد، تقسیم اداره حکومت به صورت باندی و گروهی روشی است که در نظام جمهوری اسلامی به خوبی به اجرا در آمده تا بدانجا که درطول حیات نظام، فقط تعداد خاصی دراین حاکمیت حق اظهار نظر و یا تصدی حکومتی را داشته و حلقه ریاستها فقط در جمع محدودی تقسیم شده که تنها اظهار عبودیت به مقام ولایت مطلقه خامنهای است که این ریاست را ادامه دار می کند.
در خاتمه باید گفت خامنهای از اینک خود را برنده دوباره انتخابات ریاست جمهوری میداند و در عین حال به این مساله هم نیاز دارد که حماسه جدیدی با نام او شکل گیرد و در این راه تصمیم گرفته است شناسنامه جدیدی برای انقلاب صادر کند که در آن نامی از هاشمی رفسنجانی و هویت وی که به عنوان شناسنامه انقلاب می خواندندش نباشد.
- By mohabatnews.com
- 1392/03/08